(( بسم الله الرحمن الرحیم )) 

اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن العسکری صلواتک

علیه وعلی ابائه فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولیا

وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک

طوعا وتمتعه فیها طویلا...

شهادت را  میشه تووجودت حس کرد اون لحظه ای که جان میدادی به یاد امامت حسین بلند فریاد زدی یا حسین

 و باروحی آرام پرزدی و رفتی. بهنام جان رفتی اما چقدرزیبا و آرام چقدر نورانی شدی دیگه اینقدر بزرگ شدی که

دنیا تاب تحملتو نداشت یا ما آدمای بدی بودیم که  ظرفیت همنشینیتو نداشتیم ..................؟

بچه ها افتخارم به اینه که یه ایرانیم ودر وطن خودم زندگی میکنم به این افتخار میکنم که درسرزمینی زندگی میکنم که آدماش حاضرن جونشونو بدن ولی یه وجب ازخاکشون دست بیگانه و نا محرم نیفته . حاضرن یکی یکی روی مین بخوابن حاضرن شهید گمنام بشن . افتخارم اینه که پیش این یلان ظفر مند ایران زمین زیرسایه رهبری زندگی میکنم

برای شما که خاکتان را به بهایی فروختین لعنت باد وبدانید تا شهدایی همچون بهنام در آسمان ولایت مهدی می درخشند هیچ غلطی نمی توانید بکنیید این را از ته دل میگویم چون شهدا زنده اند وهمچو سربازان امام عصر «عج» از امر ولایت محافظت می نمایند به امید روزی که من هم خونم درراه وطن ریخته شود.

شاید شهادت بدترین ظاهر را در خود داشته باشد، اما زیباترین معنا را کسانی که عاشق حسین فاطمه‌اند می‌توانند درک کنند تکه تکه شدن برای خدا یعنی چه؟در این هنگام است که ظاهر شهادت دیگر معنا پیدا نمی‌کند سوختن در بین شعله‌ها و تکه تکه شدن با بمبهای خوشه‌ای و متلاشی شدن دیگر معنا پیدا نمی‌کند. پروانه‌ای که در عشق به معشوقه خود از زیباترین شکل به شکل سوخته و نیمه‌جان با بالهای سوخته درمی‌آید کمال عشق است « کسانی که سوختن پروانه در آتش شمع را کمال عشق می‌دانند بیایند و ساختن انسان‌ها در آتش عشق را به نظاره بنشینند». چهره‌های ساده و زیبایی که بعد از شهادت دیگر قابل تشخیص نیست. دستهای بی‌دست پدرانی که در هنگام دفن به مولای خود عباس اقتدا کرده‌اند.
اینان کمال عشقند نه کسانی که حتی با شهادت و عشقبازی معامله می‌کنند و حتی شهادت را برای فرار از گناههای فراوان خود می‌خواهند و آرزوی تیری کوچک که در بین پیشانی‌ بنشیند و آنها را بکشد را می‌کنند. فراموش کرده‌اند پیکرهای سوخته و تکه تکه شده برادرانشان را که برای به عقب آوردن آنها باید تکه تکه‌ها را از روی خاک و از میان سنگرها جمع‌آوری کرد آنها حتی مرگ و شهادت را برای خود می‌خواهند نه خدا.
پس خدایا : عشق را همانگونه که به پروانه آموختی به ما نیز بیاموز عشق به خود را به ما بیاموز.

نام:بهنام  نام خانوادگی:شیروانی

محل تولد:شهرستان مهاباد«آذربایجان غربی». 1365

محل شهادت:منطقه عملیاتی سلماس«آذربایجان غربی»

تاریخ شهادت:7/3/1386

محل دفن:بهشت زهرای صفاشهر«استان فارس»

پدرشهید آقای حسن شیروانی ازپاسدارهای جان برکف انقلاب بوده که ازسال 1361وارد سپاه شده این پدر عزیز که اهل شیراز میباشد درهیاهوی جنگ برای دفاع ازکیان انقلاب وارد خطه کردستان شد.شهید بهنام شیروانی در شهرمهاباد به دنیا می اید. ودوران کودکی تا جوانی را درمهاباد میگذراند بهنام با اینکه پدرش وضع مالی خوبی داشت باز وظیفه خود را بر این دید که برای حفظ انقلاب و وفاداری با رهبر

وارد سپاه پاسداران شود او که به تازگی ازدواج کرده بود«6ماه»در یکی ازدرگیری های منطقه غرب کشور با گورهک های ضد انقلاب«پژاک»درسن 20سالگی به شهادت رسید.یادش گرامی باد این وبلاگ سعی دارد که بازنده نگه داشتن یاد این شهید والا مقام راهش را درجامعه ای که یادها درحال فراموشی است زنده نگه دارد.